سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]
پنج شنبه 103 آذر 15: امروز

بسم الله الرئوف الرحیم

گفت : اون دنیا روی پرونده مدیران یه مُهر می زنن که نوشته : مدیر بوده است ، با دقت بررسی شود.عادلانه بررسی شود!

اولش یه نگاهی به خودم کردم  و گفتم : خب به من چه ، مگه من مدیرم ؟!

گفت : با دقت نگاه کن ببین کدوم میز بهت چسبیده ؟

یه نگاه دقیق ...
دنبال یه میز گشتم که به من چسبیده باشه ... خدایی پیدا نکردم...

گفت : شاید تو بهش چسبیدی ؟

بازم یه نگاه کردم... دیدم  ای دل غافل ! من چسبیدم به میز کلاسم و منم یه جورایی مدیر کلاسم هستم  و ...

یهویی دلم ریخت. نکنه خدا به فرشته هاش دستور بده که  پرونده منو هم با عدلش بررسی کنن . اونوقت وای بر احوالم ....

 دلم می خواست رسما از مدیریت و میز و .... استعفا بدم . اما گفت : هرکدوممون یه جورایی مدیریم و زندگیمون رو مدیریت می کنیم...مدیرخودمون ! اعمالمون ! لحظه هامون ! 

در مخیله من : پس با اجازه پرونده همگی با دقت بررسی می شه ...

ذهنم رو خوند . گفت : اونایی که مدیرترن یه ضربدر کنار مُهرشون می خوره . یعنی با دقت تر بررسی شود ، مدیرتر بوده است . این یعنی رده بالاها ...اونایی که میزشون بزرگتربوده ، تکیه گاه صندلیشون گرم ونرم تر و مهر و امضاءشون معتبر تر!!

کوچه پس کوچه های ذهن من : خدایا ، جون هرکی دوست داری با لطف و رحمتت بررسیمون کن نه با عدلت .

گفت : اگه بخوای ، مشمول رحمتشی ...فقط کافیه بخوای وبرای این خواستنت قدمی برداری...

با همه وجودم گفتم : آمین


 غریب خلوت تنهایی در سه شنبه 86/6/13 و ساعت 11:57 عصر | حکایت غربت()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عنوان ندارد ....
دزدی به شیوه ی مدرن !!
[عناوین آرشیوشده]

بالا

بالا