سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اى پسر آدم اندوه روز نیامده‏ات را بر روز آمده‏ات میفزا که اگر فردا از عمر تو ماند ، خدا روزى تو را در آن رساند . [نهج البلاغه]
دوشنبه 103 اردیبهشت 10: امروز

بسم الله الرئوف الرحیم

گفت : اون دنیا روی پرونده مدیران یه مُهر می زنن که نوشته : مدیر بوده است ، با دقت بررسی شود.عادلانه بررسی شود!

اولش یه نگاهی به خودم کردم  و گفتم : خب به من چه ، مگه من مدیرم ؟!

گفت : با دقت نگاه کن ببین کدوم میز بهت چسبیده ؟

یه نگاه دقیق ...
دنبال یه میز گشتم که به من چسبیده باشه ... خدایی پیدا نکردم...

گفت : شاید تو بهش چسبیدی ؟

بازم یه نگاه کردم... دیدم  ای دل غافل ! من چسبیدم به میز کلاسم و منم یه جورایی مدیر کلاسم هستم  و ...

یهویی دلم ریخت. نکنه خدا به فرشته هاش دستور بده که  پرونده منو هم با عدلش بررسی کنن . اونوقت وای بر احوالم ....

 دلم می خواست رسما از مدیریت و میز و .... استعفا بدم . اما گفت : هرکدوممون یه جورایی مدیریم و زندگیمون رو مدیریت می کنیم...مدیرخودمون ! اعمالمون ! لحظه هامون ! 

در مخیله من : پس با اجازه پرونده همگی با دقت بررسی می شه ...

ذهنم رو خوند . گفت : اونایی که مدیرترن یه ضربدر کنار مُهرشون می خوره . یعنی با دقت تر بررسی شود ، مدیرتر بوده است . این یعنی رده بالاها ...اونایی که میزشون بزرگتربوده ، تکیه گاه صندلیشون گرم ونرم تر و مهر و امضاءشون معتبر تر!!

کوچه پس کوچه های ذهن من : خدایا ، جون هرکی دوست داری با لطف و رحمتت بررسیمون کن نه با عدلت .

گفت : اگه بخوای ، مشمول رحمتشی ...فقط کافیه بخوای وبرای این خواستنت قدمی برداری...

با همه وجودم گفتم : آمین


 غریب خلوت تنهایی در سه شنبه 86/6/13 و ساعت 11:57 عصر | حکایت غربت()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عنوان ندارد ....
دزدی به شیوه ی مدرن !!
[عناوین آرشیوشده]

بالا

بالا